اکثر جنیان شیطان میشوند چون زمینه و استعداد شیطنت در آنها وجود دارد و خاصیت آتش سرکشی و طغیان است حکیم ملاصدرا در مورد ابلیس میفرماید که دانی ترین درجه نفوس را دارد حتی فروتر از اجرام آسمانی یعنی جرم آتشی پرقدرت که اقتضای تکبر و سرکشی دارد حتی اگر چند هزار سال عبادت کرده باشد و آن کفر و کبر زمینه ظهور و بروز پیدا نکرده باشد البته مستعد چیزی شدن به معنی جبر و نفی اختیار نیست چون این مسئله با عدل الهی تعارض دارد.
ادامه مطلب
یکی از مباحث جالب در طبیعیات فلسفه مبحث بی نهایت بودن اجزاء تشکیل دهنده اجسام است ابن سینا ثابت میکند که عالم اجسام جز لایتجزی ندارد یعنی جزئی که به اجزاء دیگر تا بی نهایت تقسیم نشود وجود ندارد برای اثبات این موضوع بیان میکنند که جسم جوهری است که دارای امتداد در سه جهت طول و عرض و عمق است این یعنی حجم پس به حکم عقل هر چیزی که دارای امتداد باشد دارای انقسام و تقسیم شدن است چرا چون دست کم دو طرف جسم ممتد با یکدیگر مغایر هستند و اگر یک نقطه در وسط آن فرض کنیم
ادامه مطلب
گفتیم یکی از فطریات عقل نظری که از بدیهیات است و نیازی به اثبات ندارد قاعده و علم بزرگتر بودن کل از جزء است همچنین علاوه بر این قاعده بدیهی ما در موضوعات قضایای کلی درمیابیم که تحقق این قضایای کلی در خارج نیست چون خارج جزئی است و کلی نمیتواند در خارج تحقق پیدا کند لذا محل دیگری برای تحقق کلی نیاز است که همان وجود ذهنی است درنتیجه ما با درک کلی هم تجرد علم را ثابت کردیم هم برهان بر اثبات وجود ذهنی اقامه کردیم.
ادامه مطلب
وجود خیر محض است و اسناد شر به وجود نسبی و عرضی و قیاسی است. مثلا زهر مار که امر وجودی است برای خود مار خیر و کمال است چون وسیله دفاعی و شکار برای اوست ولی برای بدن انسان که در برابر این زهر ناتوان است شر است پس شرور نسبی هستند و ما شر مطلق در عالم هستی نداریم و شر بودن اینگونه امور به این جهت نسبی است که در قیاس بین دو امر زوال سلامتی از طریق زهر در قیاس با خود زهر که کمال برای مار است شر انتزاع میشود و در نظام کلی عالم همین زهر مار سبب تولید پادزهر و
ادامه مطلب
دو طریق از راه های مختلف برای اثبات حرکت جوهری اجسام بیان میکنیم. اول با مشاهده حسی حرکت در عرض ماده پی به وجود حرکت در جوهر میبریم چون عرض معلول و جوهر علت در ماده است عرضها هم نمونه های مختلفی در عالم طبیعت دارد مثل تغییر رنگ میوه یا برگ درختان یا فرسایش مواد و غیره. عرض ماهیتی است که برای موجود شدن در خارج نیاز به موضوع دارد نیاز به جوهر دارد البته حرکت جوهری همراه با تبدیل قوه که همان ماده است به فعلیت که همان صورت است میباشد وقتی حرکت جوهری مثلا درخت
ادامه مطلب
انسان و هر موجودی قبل از اینکه وجود خارجی پیدا کند وجود علمی در علم ازلی خدا دارد لذا مرتبه حقیقت هر شخصی به نحو علمی تعریف عین ثابت آن شخص است. اعیان ثابته به همراه اسماء بدون حدود و قیود و تعینات در ذات احدیت بودند و اعیان ثابته تقاضای مظهریت یک یا چند اسم از اسماء الهی را داشتند و درخواست اینکه اعیان خارجه بشوند و وجود خارجی پیدا کنند چون عین ثابت انسان کامل مظهر اسم جامع الله است و عین ثابت بقیه انسانها مظهر یک یا چند اسم از اسماء الهی است به همین دلیل
ادامه مطلب
مراتب هستی از بالا به پایین: ۱)ذات غیب الغیوب ۲)احدیت ۳)واحدیت ۴)اعیان ثابته ۵)عقل ۶)مثال ۷)طبیعت ذات غِیبُ الغُیوب تنها مجهول هستی است چون علم پیدا کردن به این مرتبه فقط با اکتناه و احاطه ممکن است و چون موجودات و ممکنات محدود هستند و ذات غیب الغیوب بسیط و نامحدود امکان اکتناه و احاطه علمی به آن وجود ندارد لذا این مرتبه قابل اشاره عقلی هم نیست تا چه رسد به اکتناه و احاطه درنتیجه مرتبه ذات غیب الغیوب مطلق از تمام موجودات است البته این اطلاق لابشرط قسمی نیست
ادامه مطلب
یکسری امور ذاتی بنام فطریات وجود دارد که انسان از بدو تولد واجد آنهاست فطریات به دو جنبه ادراکی و تحریکی تقسیم میشوند. فطریات ادراکی یا فطریات عقل نظری شامل قضایای بدیهی است که نه قابل اثبات است و نه قابل انکار چون انکار فطریات ادراکی به خودی خود سفسطه است فطریات ادراکی در جنبه عقل نظری پنج قسم است اول اصل واقعیت دوم محال بون اجتماع نقیضین سوم قانون علیت چهارم علم حضوری انسان به خطاها و نقص هایش و پنجم بزرگ بودن کل نسبت به جزء.
ادامه مطلب
بعد از اثبات واجب الوجود گاهی این شبهه وارد میشود که ممکنات و ظهورات حق منحصر در عالم ماده هستند و جزء ماده و ذات واجب الوجود چیز دیگری نیست. برای پاسخ به این شبهه دو راه وجود دارد: راه اول: با توجه به خصوصیات عالم ماده و مادی مثل کثرت و ماهیت و حرکت و غیره درمیابیم که ماده و هیولای اولی نازلترین مرتبه ظهور و مرتبه ممکنات است و بعد از این مرتبه عدم است درنتیجه نمیشود مرتبه ماده هم عالی ترین مرتبه ظهور باشد که بشود صادر اول و هم نازلترین مرتبه که ثابت شد
ادامه مطلب
گفته شده آیا میشود خدا سنگی را خلق کند که نتواند آن را بلند کند؟ در پاسخ اگر ما بگوییم خدا خالق چنین سنگی نیست یا بگوییم چون قدرت مطلقه اش به هر چه تعلق بگیرد آن را خلق میکند پس سنگ را خلق میکند اما طبق فرض سوال نمیتواند آن را بلند کند در هر دو صورت قدرت مطلقه خدا زیر سوال میرود. نکته این اشکال فلسفی این است که نقص به سوال برمیگردد نه به فاعل که خداست چون قدرت مطلقه خدا به هر چه شیء است تعلق میگیرد نه به لاشیء در نتیجه سوالهای مشابه این سوال که آیا خدا
ادامه مطلب